تعداد نشریات | 25 |
تعداد شمارهها | 932 |
تعداد مقالات | 7,652 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,494,340 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 8,885,734 |
تحلیل و بازخوانی چند غزل مولانا بر مبنای نظریه یونگ | ||
زبان پژوهی | ||
مقاله 1، دوره 3، شماره 6، فروردین 1391، صفحه 155-179 اصل مقاله (197.94 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22051/jlr.2013.1036 | ||
نویسندگان | ||
علی محمدی* 1؛ مریم اسمعلی پور2 | ||
1استاد دانشگاه بوعلی سینا | ||
2دانش آموختۀ کارشناسی ارشد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بوعلی سینا | ||
چکیده | ||
کارل گوستاو یونگ در مطالعۀ روان، به هنر و ازجمله ادبیات، توجه فراوان کرده است. او شیوۀ آفرینش هنری را به دو بخش روانشناسانه و دیدهورانه تقسیم کرده است. شیوۀ روانشناختی، از خودآگاهی سرچشمه میگیرد، تجربههای عادی و جاری زندگی را دربر دارد و نسبت به شیوۀ دیدهورانه، منطقیتر بهنظر میرسد؛ اما شیوۀ آفرینش دیدهورانه، از ناخودآگاه برخاسته و فراتر از عقل، اندیشه و درک آدمی است. در این مقاله، نخست در مقدمهای، ارتباط هنر ادبیات و علم روانشناسی و مکتب روانکاوی یونگ را بررسی کردهایم و سپس شیوۀ آفرینش هنری دیدهورانه را در دو بخش شعر دیدهورانه و شاعر دیدهور، در چند غزل مولوی، تحلیل و بررسی کردهایم. بهباور نگارندگان، شیوۀ دیدهورانۀ یونگ، همان شیوۀ الهامگونهای است که در سرودن غزلها، بر مولانا عارض شده است. این شیوه، سیر و روندی را طی میکند؛ یعنی نخست مکاشفه صورت میگیرد؛ سپس بهسبب ظرفیتی که در شاعر، برای جذب الهام و تمهید شهود، وجود دارد، شعر ایجاد میشود؛ اما از آنجا که ایننوع شعر در وضعیتی خاص شکل میگیرد، زبانش مبهم است و قابلیت تأویل پیدا میکند؛ از این روی، هنرمند دیدهور (در اینجا، مولانا) هم انسانی جمعی است و هم انسانی فرورفته در دامنۀ تناقض. | ||
کلیدواژهها | ||
شیوۀ آفرینش هنری؛ دیدهورانه؛ مکاشفه؛ الهام؛ هنرمند دیدهور؛ یونگ و مولانا | ||
عنوان مقاله [English] | ||
Readout and analysis of Molana’s sonnets: A Jungian perspective | ||
نویسندگان [English] | ||
Ali Mohamadi1؛ Maryam Esmalipour2 | ||
1Boali Sina University | ||
2Graduate Student of the Department of Persian Language and Literature at Bu-Ali Sina University | ||
چکیده [English] | ||
Carl Gustav Jung has paid more attention to arts, including literature, in the study of the psyche. He has divided the artistic creations manner into two parts: psychological and visual (Didehvaraneh). The psychological manner results from consciousness and involves the current and usual experience of life and it seems more logical than Didehvaraneh manner. However, the latter originates from the unconscious and is beyond wisdom, thought and understanding of the human being. In this article, first in an introduction, we have studied the relationship between the art of literature and psychology science within the psychoanalysis school of Jung, and then, the artistic creation’s manner of Didehvaraneh poem and Didehvaraneh poet. The writers of this article believe that Jung’s Didehvaraneh manner is the same as the revelatory manner from which Molana has been changed while saying his sonnets. This manner has its own movement; it means that spiritual exploration happens first; then the poem is written, based on the capacity of the poet to attract revelation and his preparation of intuition. But because this kind of poetry is formed in a particular context, it has an ambiguous language and capability of paraphrasing. Thus, Didehvar artist (i.e. Molana) is both universal and controversial. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
Molana, Jung, artistic manner, Didehvaraneh, spiritual exploration, revelation, Didehvar artist | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,577 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,629 |